معنی پرالک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرالک. [پ َ ل َ] (اِ) آهن گوهردار. (فرهنگ اسدی). آهن جوهردار. (اوبهی). فولاد جوهردار را گویند عموماً و تیغ و شمشیر را خصوصاً. (برهان):
بدست هر یک از ایشان یکی پرالک تیغ
چنانکه باشد در دست دیو شعله ٔ نار.
(از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
از آن آهن لعل گون تیغ چار
هم از روهنی و پرالک هزار.
اسدی.
و رجوع به بلارگ شود.

فرهنگ معین

(اِ.) فولاد جوهردار، تیغ و شمشیر جوهردار. [خوانش: (پَ لَ)]

فرهنگ عمید

بلارک

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آهن جوهر دار، تیغ و شمشیر بلارک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر