معنی پردیس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پردیس. [پ َرَ دَ] (اِ) لغتی است مأخوذ از زبان مادی (پارادئزا) بمعنی باغ و بستان. و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوسی (معرّب). کزنفون گوید: «در هر جا، که شاه (هخامنشی) اقامت کند و به هرجا که رود، همیشه مراقب است، در همه جا باغهائی باشد پر از چیزهای زیبا، که زمین میدهد. این باغها را پردیس می نامند. اگر هوا مانع نباشد، شاه اکثر اوقات خود را در اینگونه باغها بسر میبرد.» اردشیر دوّم در کتیبه ای در شوش این جمله را نقش کرده است: «اردشیرشاه گوید: به فضل اهورمزدا این قصر پردیس زندگانی را من ساختم. اهورمزدا و مثره (مهر) مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که کرده ام نگاهدارند». (ایران باستان تألیف پیرنیا ج 2 ص 1467 و 1504 و 1564 و 1611).
(پَ) (اِ.) فردوس، بستان.
باغ، بستان،
فردوس
بهشت
ارم، بهشت، جنان، جنت، خلد، فردوس، مینو، نعیم،
(متضاد) دوزخ
باغ بهشت
باغ بهشت، بوستان