معنی پرسا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پرسا. [پ ُ] (نف) صفت فاعلی دائمی. پرسنده. خبرگیرنده. پرسان. سائل.
(پُ) (ص فا.) جویا، پرسنده.
پرسیدن
پرسان، پرسشگر، پرسنده، جویا، متفحص
ایستاده
(صفت) جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده.