معنی پرشاخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرشاخ. [پ ُ] (ص مرکب) کثیف وانبوه، از درخت. که شاخهای بسیار دارد، از حیوان.

فرهنگ عمید

درختی که شاخه‌های بسیار داشته باشد،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) که شاخهای بسیار دارد (حیوان درخت) انبوه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر