معنی پرشرم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرشرم. [پ ُ ش َ] (ص مرکب) پرآزرم. بسیارحیا:
بیاورد آزادتن دایه ای
یکی پاک و پرشرم و پرمایه ای.
؟
دیدم همه طپان و بی آرام و شوخ چشم
او باز آرمیده و پرشرم و کش خرام.
سوزنی.

فرهنگ عمید

پرآزرم، باحیا،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر