معنی پرندوار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرندوار. [پ َ رَ] (اِ مرکب، ق مرکب) شب روز گذشته باشد که پریشب است و آنرا بعربی بارحهالاولی خوانند. پَرندوش. (برهان). پریشب. (رشیدی). و رجوع به پرندوش شود. || شمشیر آبدار را گویند. (اوبهی).

فرهنگ عمید

پرندوش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر