معنی پرهیزکاری کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرهیزکاری کردن. [پ َ ک َ دَ] (مص مرکب) پارسائی کردن. پارسا گردیدن. تورع. تعفف. استعفاف. نساکه.

فرهنگ فارسی هوشیار

پارسایی کردن پارسا گردیدن تورع تعفف.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر