معنی پرورده ٔ مرغ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پرورده ٔ مرغ. [پ َرْ وَ دَ / دِ ی ِ م ُ] (اِخ) یا مرغ پرورده، کنایه از زال زر پدر رستم است:
تو این بنده ٔ مرغ پرورده را
بزاری و خواری برآورده را.
فردوسی.
که پرورده ٔ مرغ بیدل شده ست
ز آب مژه پای در گل شده ست.
فردوسی.
چو پرورده ٔ مرغ باشد بکوه
فکنده بدور از میان گروه.
فردوسی.
تو خون برادر بریزی همی
ز پرورده مرغی گریزی همی.
فردوسی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر