معنی پرپر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پرپر کردن. [پ َ پ َ ک َ دَ] (مص مرکب) جدا کردن گلبرگها. پرپر کردن گل، همه ٔ برگهای گلی رااز هم بریده فروریختن. کندن و پراکندن برگهای گل.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) کندن و پاکندن برگهای چیزی چون گل و مانند آن: گلی را که در دستش بود پرپر کرد. (مصدر) بر آمدن آواز پرش مرغان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.