معنی پرچانگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پرچانگی. [پ ُ ن َ / ن ِ] (حامص مرکب) پرگوئی. حالت و چگونگی پرچانه.
- پرچانگی کردن، بسیار گفتن. زنخ زدن.
پرگویی، بسیارگویی،
پرگویی، بسیارگویی، پرحرفی
پرحرفی، پرگویی، رودهدرازی، وراجی،
(متضاد) کمحرفی
حالت و چگونگی پرچانه پرگویی.