معنی پرکرشمه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پرکرشمه. [پ ُ ک ِ رِ م َ / م ِ] (ص مرکب) پرناز و غمزه. پر از ناز و غمزه:
شهریست پرکرشمه و خوبان ز شش جهت
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم.
حافظ.
باناز و غمزۀ بسیار، پرناز: شهریست پرکرشمهٴ حوران ز ششجهت / چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم (حافظ: ۶۷۴ حاشیه)،
افسونگر، طناز، عشوهگر، عشوهساز، لوند،
(متضاد) سرد، سردمزاج
پر ناز و غمزه