معنی پر شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لبریز شدن، فراوان شدن. [خوانش: (پُ. شُ دَ) (مص ل.)]
آکنده، مملو
امتلا
(مصدر) مملو گشتن ممتلی شدن امتلا ء، فراوان شدن بسیار شدن. یا پر شدن گوش (کسی) از. . . یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی. -3 مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل.
انباشت