معنی پسروی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پسروی. [پ َ رَ] (حامص مرکب) پیروی. اِتباع. اتبّاع. تبعیت. متابعت:
نیکخو گشتی چو کوته کردی از هر کس طمع
پیشرو گشتی چو کردی عاقلان را پس روی.
ناصرخسرو.
مترادف و متضاد زبان فارسی
پسنشینی، عقبنشینی، قهقرا،
(متضاد) پیشروی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.