معنی پسک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پسک. [پ َ] (اِخ) موضعی نزدیک ماکوی آذربایجان.
گوساله ی خردسال – با زبان تحبیب و نوازش سخن گفتن
خاکستر، کرک، دودی که به هنگام روشن کردن بخاری از آن برخیزد...
ضایعات چوب که هنگام برش به صورت تخته های بی شکل درآید
نیم تنه ی بی آستین نمدی