معنی پس افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پس افتادن. [پ َاُ دَ] (مص مرکب) عقب افتادن. تأخیر:
چونکه گله بازگردد از ورود
پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.
مولوی.
|| نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.

فرهنگ معین

عقب افتادن، عقب ماندن، افتادن به پشت و مردن. [خوانش: (~. اُ دَ) (مص ل.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

تاخیر، عقب افتادن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر