معنی پس افکنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پس افکنده. [پ َ اَ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) چیزی که از درآمد و دخل کنار نهاده باشند برای زمانهای دیگر. ذخیره. اندوخته. پس انداز. پس افتاده. || پیخال طائران و سرگین دواب. (غیاث اللغات).

فرهنگ عمید

پس‌افتاده،
اندوخته، ذخیره، پس‌انداز: هم به علم خودش بده پندی / که نداری جز این پس‌افکندی (اوحدی: ۵۴۳)،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) پس افت -2. 1 پیخال پرندگان و سرگین دواب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر