معنی پشت سر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پشت سر. [پ ُ ت ِ س َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) قفا. || نهانی. در خفا. در غیبت. در غیاب (مقابل پیش رو).
- پشت سر کسی بد گفتن، پیش رو خاله پشت سر چاله.
- پشت سر کسی دیدن، زوال کسی رادیدن. (غیاث اللغات).
فلکها را توانی پشت سر دید
بنور عشق اگر دل زنده باشی.
صائب (از فرهنگ ضیاء).
- در پشت سر کسی، در قفای او. در غیاب او.
عقب
ورا
پس
ورا
پشت سر عقب
(اسم) قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو. -3 نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن. زوال کسی را دیدن. یا در پشت سر کسی. در غیاب او.
ماورا
پس، قفا