معنی پشت سرهم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پشت سرهم. [پ ُ ت ِ س َ رِ هََ] (ق مرکب) دُمادُم. پیاپی. پی درپی. متتابع. متوالی. متوالیاً.
حل جدول
یکروند
دمادم
ریسه
زنجیره ای
یک روند
زنجیرهای
یکروند
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.