معنی پشمینه پوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پشمینه پوش. [پ َ ن َ / ن ِ] (نف مرکب) آنکه جامه ٔ پشمین بر تن کند. آنکه جامه از پشم پوشد غالباً درشت و خشن. لباس پشمین در بر کننده. و مجازاً صوفی و زاهد:
ز پیشی و بیشی ندارند هوش
خورش نان کشکین و پشمینه پوش.
فردوسی.
بدین داستان زد یکی مهرنوش
پرستار باهوش و پشمینه پوش.
فردوسی.
پرستش همی کرد پشمینه پوش
ز غارش یکی ناله آمد بگوش.
فردوسی.
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری
یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن.
حافظ.
برق عشق ار خرقه ٔ پشمینه پوشی سوخت، سوخت
جور شاه کامران گر بر گدائی رفت، رفت.
حافظ.
پشمینه پوش تندخو از عشق نشنیده ست بو
از مستیش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند.
حافظ.
کسی که جامه پشمینه پوشد، صوفی، زاهد. [خوانش: (~.) (ص فا.)]
کسی که جامۀ پشمی بر تن کند،
صوفی،
صوفی
(صفت) آنکه جامه پشمینه پوشد لباس پشمین در بر کننده، صوفی. -3 زاهد.