معنی پلمب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

قطعه سرب یا موم آب شده ای که برای جلوگیری از دستکاری و سوءاستفاده به سر پاکت یا در مغازه یا خانه یا مکان دیگری مهر شود، مهرو موم. (فره)، مجازاً به معنی تعطیل کردن و بستن جایی. [خوانش: (پُ لُ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

مُهر سربی کوچک سوراخ‌دار که بعد از بستن در جایی یا چیزی با نخ به آن وصل می‌کنند تا از دست‌خوردگی در امان بماند،
* پلمب شدن: (مصدر لازم) [مجاز] بسته شدن، تعطیل شدن جایی،

حل جدول

مهر و موم

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی سرب، اسربک مهر سربی کوچک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر