معنی پنبه زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پنبه زدن. [پَم ْ ب َ / ب ِ زَ دَ] (مص مرکب) بیرون کردن پنبه از تخم. حلاجی کردن پنبه. تندیف. نَدف. حَلج. نَدش. (منتهی الارب). || پر کردن پنبه در چیزی:
هر روز بهر پنبه زدن بر دواج چرخ
صبح از عمود مشته کند وز افق کمان.
اثیر اخسیکتی (از آنندراج).
تفدیک، تفتیک، پنبه زدن. (منتهی الارب).
بیرون کردن پنبه از تخم، پر کردن پنبه در چیزی. [خوانش: (~. زَ دَ) (مص ل.)]
تَفدیک
تفتیک
ندف
(مصدر) بیرون کردن پنبه از تخم حلاجی کردن پنبه ندف، پر کردن پنبه در چیزی.