معنی پنبه زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پنبه زن. [پَم ْ ب َ / ب ِ زَ] (نف مرکب) پنبه بز. پنبه وز. بهینه. بهین. حلاّج. ندّاف. (دهار):
آن شنیدی که بود پنبه زنی
مفلس و غلتبانْش خواند زنی.
سنائی.
(~. زَ) (ص فا.) کسی که پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شوند.
کسی که پنبه را با کمان میزند که از هم باز شود، حلاج، نداف، پنبهبز، پنبهوز،
نداف
حلاج
نداف، حلاج
(اسم) آنکه پنبه را با کمان زند تا زواید را بیرون کند و پنبه را برای انباشتن در لحاف و توشک آماده سازد پنبه بز پنبه وز بهین بهینه حلاج نداف.