معنی پوران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پوران. (اِ) جمع پور. پسران. || خلیفه. جانشین. || یادگار. (برهان).
پوران. (اِخ) نام شهر کنوج (قنوج). (جهانگیری). فوران. (رشیدی). رجوع به پور و رجوع به پورا شود. || دهی است بخراسان. (رشیدی).
پوران. (اِخ) ملکه ٔ ایران. رجوع به پوراندخت و رجوع به بوران شود.
از نامهای زنان،
از نام های برگزیده