معنی پوسان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پوسان. (نف، ق) صفت بیان حالت از پوساندن، پوسنده.

حل جدول

شهر بندری کره جنوبی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) پوسنده، در حال پوسیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر