معنی پوشاندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پوشاندن. [دَ] (مص) رجوع به پوشانیدن شود.
جامه به تن کسی کردن،
در پرده کردن، پنهان ساختن،
پردهپوشی کردن،
روپوش روی چیزی کشیدن،
ستر
بر کردن، پوشانیدن، اخفا، پردهپوشی، نهفتن، فراگرفتن، کسف
(مصدر) -1 جامه بتن کسی کردنجامه در بر کسی کردن ملبس کردن در پوشانیدن. ، پنان ساختن پرده پوشی کردن مخفی کردن. -3 مستور کردن فرا گرفتن پوشاند: سبزه سراسر زمین را پوشانیده، کسف. -5 تعیین کردن پشتوانه در بانک.
طی، اندود