معنی پوشاک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پوشاک. (اِ) پوشیدنی. پوشش. جامه. ثوب. لباس. ملبس. لِبس. لبوس. جامگی. کسوه. ملبوس. کساء، مقابل خوراک. مرکب از پوش مخفف پوشش و آک لفظ مفید معنی نسبت. (از غیاث): اِکساء؛ پوشاک دادن.
(اِ.) پوشیدنی، جامه.
هرچیز پوشیدنی، لباس، جامه،
البسه
پوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس، ملبوس
پوشیدنی، پوشش، جامه، لباس، پوشاک دادن (اسم) پوشیدنی لباس جامه.