معنی پول سیاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پول سیاه. [ل ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. (غیاث). پول از غیر سیم و زر.
- به یک پول سیاه نیرزیدن، سخت بی ارزش بودن. رجوع به پول شود.

فرهنگ معین

(لِ) (اِمر.) پول خرد، پشیز، سکه مسی.

حل جدول

پشیز

فلس

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) پول خرد پشیر مسکوک مسین. یا بیک پول سیاه نیر زیدن. سخت بی ارزش بودن. یا صورت یک پول سیاه پیدا کردن. کاملا از اعتبار و ارزش افتادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر