معنی پیاده نظام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیاده نظام. [دَ / دِ ن ِ] (اِ مرکب) پیاده ٔ سپاهی. مقابل سواره نظام. سپاهیان پیاده ٔ منظم. لشکریان بی مرکب: پیاده نظام عروس میدان جنگ است.

فرهنگ معین

(~. نِ) [فا - ع.] (اِمر.) بخشی از لشکر که افراد آن پیاده اند.

فرهنگ عمید

آن قسمت از قشون که افراد آن پیاده‌اند و اسب ندارند،

فرهنگ فارسی هوشیار

آن قسمت از قشون که افراد آن پیاده اند و اسب ندارند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر