معنی پیشخدمت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

کسی که در خانه یا اداره‌ای کارهای سرپایی را انجام بدهد، خدمتگزار، نوکر،

حل جدول

پادو، پیشکار، خادم، خدمتکار، مستخدم، نوکر

مترادف و متضاد زبان فارسی

پادو، پیشکار، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، فراش، مستخدم، نوکر،
(متضاد) ارباب

فرهنگ فارسی هوشیار

نوکری که در مجلس خدمت کند، خدمتکار، پیشکار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر