معنی پیمان شکنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیمان شکنی. [پ َ / پ ِ ش ِک َ] (حامص مرکب) عمل پیمان شکن. نقض عهد. نگاه نداشتن. عهد بسته. زنهار خواری. خلف عهد. غدر. خیانت.

حل جدول

خیانت

خلف وعده

فرهنگ فارسی هوشیار

عمل پیمان شکن نگاه نداشتن عهد بسته نقض عهد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر