معنی پیندار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیندار. (اِخ) پینداروس. یکی از بزرگترین شعرای یونان باستان است. در 520 ق.م. در شهر تیبه تولد یافته و در441 ق.م. در گذشته است. غزلیات، قصائد، مراثی و انواع دیگری از اشعار دارد. وی مظهر لطف و حمایت هیرون پادشاه سیراکوز (سرقسطه) و اسکندر پادشاه مقدونیه و دیگر اکابر و اعاظم عصر خود واقع شده است نه تنها آتنی ها بلکه جماهیر دیگر یونان وی را احترام بسیار می کرده اند تا آنجا که در زمان حیات مجسمه ٔ ویرا در تیبه نصب نموده اند و هنگام وفات امتیازات زیادی درباره ٔ خانواده ٔ او قائل شده اند و وقتی که به امر اسکندر کبیر به تخریب تیبه اقدام کردند توصیه ٔ مخصوص به محافظت خانه ٔ پیندار شده بود. از تمام اشعارش فقط45 غزل باقی مانده که به کرات طبع و نشر شده و به السنه ٔ اروپایی ترجمه گشته است. (قاموس الاعلام ترکی). پیندار بزرگترین شاعر غزل سرای یونان. وی در 521 ق.م.تولد یافت و برخی از مورخین معتقدند که تا حدود 440ق. م. از حیات بهره مند بوده است. پینداروس به واسطه ٔدلکش و بلند بودن اشعار شهرت بسیار یافت، چنان که جباران و سلاطین بسیاری از بلاد و نواحی یونان او را بدربار خویش می خواندند و می نواختند. شهر تب در زمان حیات پینداروس او را مجسمه ای ساخت و تا یک قرن پس از مرگ وی خانه اش را به نهایت دقت و احترام نگه داشتند و یونانیان بر خانواده ٔ وی تا دیرزمان بدیده ٔ احترام می نگریستند. پینداروس را آثار فراوانی بوده است که جز برخی از آن جمله اکنون در دست نیست. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 468). و نیز رجوع به پندار شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر