معنی پیپ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
پیپ. (اِخ) مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر. واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسه ٔ بمپور به چاه بهار. کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و خرما و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن شوسه است و دارای پاسگاه ژاندارمری، دبستان، تلفن و تلگراف میباشد. ساکنین از طایفه ٔ میرلاشاری هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
پیپ. (فرانسوی، اِ) چپق خردِ ظریف. سبیل در تداول عامه.
پیپ. (اِ) چلیک. بشکه. چیلیک. پیت. رجوع به پیت شود.
[فر.] (اِ.) چپق کوچک دسته کوتاه.
چپق کوچک دستهکوتاه،
چپق فرنگی
قهرمان داستان آرزوهای بزرگ
چپق فرنگی، قهرمان داستان آرزوهای بزرگ
چپق کوچک