معنی پیچه بند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پیچه بند. [چ َ / چ ِ ب َ] (اِ مرکب) عصابه. (صحاح الفرس). عصابه که زنان بر پیشانی بندند. پیشانی بند. (برهان). || بندپیچه. رشته ٔ پیشانی بند. رشته ای که بدان پیچه به پیشانی بندند:
بپیچد دلم چون ز پیچه بتم
گشاید برغم دلم پیچه بند.
عسجدی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) -1 عصابه که زنان بر پیشانی بندند پیشانی بند -. 2 رشته ای که بدان پیچه را به پیشانی بندند پند پیچه: بپیچد دلم چون ز پیچه تبم گشاید برغم دلم پیچه بند. (عسجدی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.