معنی پیچ و تاب زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) پیچ خوردن شکن یافتن بخود پیچیدن: عاشق دیوانه چون خواهد که بیند روی یار زلف او آشفته گشت و پیچ و تابی میزند. (اسیر لاهیچی) ‎-2 غصه خوردن غم خوردن: اهل معنی میزنند از غیرت من پیچ و تاب مصرعی را میکند گر سر و موزون از من است. (صائب)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر