معنی پیک پیک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پیک پیک. (اِ صوت) حکایت صوت عطسه های پیاپی مزکوم. آواز عطسه ٔ پیاپی زکام زده. صوت عطسه های خرد آواز پی در پی.پیک پیک عطسه کردن، عطسه های پیاپی خرد آواز کردن.

گویش مازندرانی

آرام آرام، صوتی برای فراخواندن پرندگان

فرهنگ فارسی هوشیار

آواز عطسه پیاپی زکام زده، پیک پیک عطسه کردن (اسم) حکایت صوت عطسه های پیاپی زکام زده پیک و پیک. یا پیک پیک عطسه کردن. عطسه های پیاپی خرد آواز کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر