معنی پی جوئی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
پی جوئی کردن. [پ َ / پ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) کاوش کردن. تجسس کردن. || ایز جستن. رد پای کسی را برداشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.