معنی پی درآمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

پی درآمدن. [پ َ / پ ِ دَ م َ دَ] (مص مرکب) (از...)، تعقب. (تاج المصادر). ارداف. (از منتهی الارب). تردیف. (دهار). اقتضاء. (منتهی الارب). اعقاب. رجوع به پی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر