معنی چاردیواری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چاردیواری. [دی] (اِ مرکب) خانه. محوطه ای که فقط چهار دیوار دارد بی هیچ بنای دیگر. جدیر؛ چاردیواری. (منتهی الارب). جدرالجدار؛ چاردیواری ساخت. (منتهی الارب).
- امثال:
چاردیواری اختیاری، مثلی است که از آن آزادی مسکن و منزل اراده کنند یعنی هر خانه مصون از تعرض است.
|| بودجه ٔ چاردیواری یعنی بودجه ٔ کامل و دربست. || میدان و آبشتگاه. (ناظم الاطباء).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.