معنی چارقد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چارقد. [ق َ] (اِ مرکب) جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند. پارچه ای سه گوشه یا چهارگوشه که زنان بر سر بندند. روسری. روپاک. معجر. مقنعه. خمار. نصیف. شالی که آن را دور سر پیچند و سر و گردن را بدان پوشند و ظاهراً مخفف «چادرقد» باشد. و رجوع بچادر شود.
(قَ) (اِمر.) روسری، پارچه ای نازک و چهارگوش که خانم ها دو تا کرده و با آن موهای سر را می پوشانند.
پارچۀ نازک چهارگوشه که زنان برسر میکنند،
روسری
چارق، حجاب، روسری، لچک، محجر، مقصوره، مقنعه
روسری که به طورمعمول چهارگوشه است و سه گوشه آن را لچک achek...
جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند
باشامه
واشامه
معجر