معنی چارهگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که با اندیشه و تدبیر دردی را درمان کند یا کاری را به ‌سامان برساند، چاره‌ساز، چاره‌کننده، چاره‌اندیش: زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست / راه هزار چارهگر از چارسو ببست (حافظ: ۸۰)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

صفت چاره‌جو، چاره‌ساز، علاج‌بخش، چاره‌پرداز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر