معنی چاره سگالیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چاره سگالیدن. [رَ / رِ س ِ دَ] (مص مرکب) حیلت اندیشیدن. چاره اندیشیدن. خدعه کردن. فریب دادن. حقه زدن:
کدام چاره سگالم که با تو درگیرد
کجا روم که دل من دل از تو برگیرد.
سعدی (بدایع)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.