معنی چراغانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چراغانی. [چ َ / چ ِ] (اِ) چراغان. چراغوانی. چراغبانی. آئین بستن کوی و برزن شهر و چراغ بسیار روشن کردن در جشن ها وعروسی ها. جشن و شادی. چراغونی. چراغبارانی. چراغبارونی.
منسوب به چراغان، چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند، مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند. [خوانش: (چِ) (ص نسب.)]
آذینبندی، جشن، چراغان
جشن، آئین بستن کوی و برزن و شهر و چراغ بسیار روشن کردن