معنی چرخ مدور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چرخ مدور. [چ َ خ ِ م ُ دَوْ وَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) چرخ. آسمان. (ناظم الاطباء):
ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر
تو بر زمی و از برت این چرخ مدور.
ناصرخسرو.
این چرخ مدور چه خطر دارد زی تو
چون بهره ٔ خود یافتی از دانش مضمر.
ناصرخسرو.
|| بخت ناپایدار. (ناظم الاطباء).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.