معنی چرمگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چرمگر. [چ َ گ َ] (ص مرکب) دباغ و کسی که پوست را دباغی میکند. (ناظم الاطباء). صَرّام.چرمساز. پوست پیرا. آنکس که پوست ناپیراسته را تبدیل به چرم پیراسته کند. رجوع به چرمساز و چرمگر شود.
- به چرمگر نگرستن گاو، نگاه کردن گاو به چرمگر، مثل است درمورد کسی که به خشم و نفرت در کسی یا چیزی نگرد:
از بهر سه بوسه ای بت بوسه شمر
چون گاو بچرمگر، بمن در منگر.
فرخی.
در من نگری مثل گاو پیر که بچرمگر نگرد. (از قره العیون).
کسی که پوست حیوانات را دباغت میکند و چرم میسازد، چرمساز، دباغ، پوستپیرا،
دباغ