معنی چرکس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) در ترک، قومی است. (آنندراج) (غیاث). مردم چرکسی. (ناظم الاطباء). مردمی از اهل چرکس. مردمی از سرزمینی بهمین نام که ممالیک مصر نیز به آنان منسوبند. صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از اقوام بلاد قفقاز است که در دامنه ٔ شمالی قسمت غربی سلسله جبال قفقاز و در وادیهای بایری که منتهی به رودخانه های «ترک » و «قوبان » است سکونت دارند. اصل و نسب این قوم مانند سایر اقوام قفقاز مجهول است و مشابهت و قرابت زبان ایشان با هیچیک از زبانهای معروف تحقیق نشده و بنا به ادعای خود ایشان تلفظ زبانشان بعربی نزدیک است ولی این ادعا سست و بی اساس میباشد. مشابهتی که از نظر اخلاق و آداب با مردم آلبانی دارند تصادفی است و دلیل بر قربت جنسی نیست. آنچه به تحقیق پیوسته اینست که چرکسها از زمانهای بسیار قدیم منفرداً در دامنه ٔ سلسله ٔ جبال قفقاز ساکن بوده اند و با اقوام موجود امروزی هیچ قرابت جنسی ندارند، معهذا ایشان از بقایای اقوام وحشی که در اروپا زندگی میکرده اند و یا از اقوام مغول نبوده اند و از نژاد بسیار مکمل قفقاز و قومی نجیب با قیافه ٔ زیبا میباشند. چرکسها هرگز بتشکیل دولتی نائل نشده و از دولتهای بزرگ نیز کاملاً تبعیت نکرده و همواره کمابیش استقلالی داشته اند. قبل از آنکه مغلوب روسیه شوند در حدود یک ملیون تن بوده اند و پس از آن عده ای به ممالک عثمانی هجرت کرده اند و ساکنان چرکسستان بسیار تقلیل یافته است. اگر چه قوانین نوشته شده و مدون نداشته اند ولی یک رشته عادات مخصوص داشته اند و اصول اداره و حکومتهای ایشان بطرز قدیمی بوده است. چرکسها به پنج طبقه تقسیم میشوند: طبقه ٔ اول «پشه » یا«پشی » که اشراف بودند، طبقه ٔ دوم «وورق » که اکثر در خدمت دسته ٔ اول بودند و خود نیز اعیان محسوب میشدند و درباره ٔ سایر مردم صاحب حکم و نفوذ بودند. طبقه ٔ سوم «آذادلی ها» که خود یا اجدادشان سابقاً برده بودند و بعد آزاد گردیدند و بعضی از ایشان ثروت بسیاری نیز بدست آوردند. طبقه ٔ چهارم برزگران. طبقه ٔ پنجم بردگان و کنیزانی بودند که آنانرا در اثنای جنگ از دشمنان به اسارت میبردند. دختران چرکسها قبل از تأهل آزادند. و از جمله ٔ وظایف ایشان پذیرایی از مسافران است شوهران خود راخود انتخاب میکنند و پس از تأهل حجاب میگیرند. چرکسها بسیار مهمان نواز و شجاعند و بحفظ ناموس و حیثیت بسیار اهمیت میدهند. از قوم چرکس کسانی از طرف خلفای عباسی و پادشاهان سلجوقی و دیگران بمقامات عالی نائل شده خدمات بزرگی هم بعالم اسلام کرده اند. بعضی از ممالیک چراکسه پس از ملوک ایوبی و بنی قلاوون مدت بسیاری در مصر حکومت کرده اند و از ایشان رجالی نیز در حکومت عثمانی به ابراز خدمات بزرگ نایل آمده اند اروپائیان و مخصوصاً انگلیسی ها درباره ٔ زبان چراکسه تحقیقات عمیقی کرده و یک رشته کتابها در این باب نوشته و صرف و لغات این زبان بخط لاتینی انتشار داده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع به چرکسی و چراکسه شود.
چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) طایفه ای از طوایف فارس. مؤلف فارسنامه نویسد: «اصل آنها از اهل چرکس روم است، در زمان سلاطین صفویه بفارس آمده در دهات بلوک دز کرد منزل نموده معیشت آنها از زراعت است ». (فارسنامه ٔ ناصری ص 331).
چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) مملکتی که واقعست در جزء غربی قفقاز و در شمال و در جنوب سلسه ٔ کوه قفقاز و اکنون متعلق به دولت روس میباشد. (ناظم الاطباء). ولایتی در شمال ایران که حمداﷲ مستوفی در کتاب خود آنرا «چرکز» هم نام برده است. مسکن چرکسی ها. چرکستان:... اولاد جغتای را با سپاهی کشورگشای باستخلاص بلاد اروس و چرکس و بلغار و کاشغر فرستاد. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 50). کیوک خان...بحدود بلاد اروس و چرکس و بلغار توجه نموده بود. (جبیب السیر چ خیام ج 3 ص 54). رجوع به چرکسستان شود.
چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 23هزارگزی شمال سنقر و یکهزارگزی بغداد شاه واقع است دامنه و سردسیر است و 45 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه جاجیم و پلاس و راهش مالرو است و در تابستان اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
چرکس. [چ َ ک َ] (اِخ) نام یکی از امرای روم که بنا بنوشته ٔ مؤلف تاریخ غازانی در بیست وچهارم رمضان سال 698 هَ. ق. بامر غازان خان بقتل رسیده است. رجوع به تاریخ غازانی ص 123 شود.
قوم سپید پوست قفقاز