معنی چسباندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چسباندن.[چ َ دَ] (مص) رجوع به چسب و چسپ و چسپاندن شود.
وصل کردن و پیوند کردن دو چیز بهوسیلۀ مادهای چسبناک،
نسبت دادن اتهامی به کسی،
خود را به کسی علاقمند یا وابسته نشان دادن،
الصاق
متصل کردن، وصل کردن، پیوند زدن، چسبانیدن
(مصدر) (چسبانید چسباندخواهد چسبانید بچسبان چسباننده چسبانیده لازم: چسبیدن) متصل کردن دو چیز بهم پیوستن دو چیز بیکدیگر. چسبانیدن