معنی چسبنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چسبنده. [چ َ ب َ دَ / دِ] (نف) رجوع به چسب و چسپ و چسپنده شود.

فرهنگ عمید

ویژگی چیزی که به چیز دیگر بچسبد، ویژگی چیزی که دارای چسب باشد،

حل جدول

لزج

مترادف و متضاد زبان فارسی

چسبناک، لزج

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) کسی یا چیزی که بدیگری چسبد، چیزی که دارای چسب باشد، میل کننده منحرف.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر