معنی چسته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چسته. [چ َ ت َ / ت ِ] (اِ) بمعنی نغمه و آهنگ باشد. (برهان). نغمه را گویند. (جهانگیری). بمعنی نغمه است. (انجمن آرا) (آنندراج). نغمه و آهنگ. (ناظم الاطباء). نغمه. (فرهنگ نظام). آواز و آهنگ خوانندگی:
ز قول مطرب دلکش نیوشی چسته های خوش
ز دست ساقی مهوش شراب لعل بستانی.
عبد الواسع جبلی (از فرهنگ ضیاء).
چسته میزد بلبل از شاخ و همی نالید زار
خاست برپا سرو زان کان چسته او را درگرفت.
امیرخسرو (از جهانگیری).
|| ساغری را نیز گویند، و آنرا از پوست کفل گورخر و اسب و استر و خر و الاغ سازند، و از آن کفش و چیزهای دیگر دوزند. (برهان). چیزی باشد از پوست اسب و خر و شتر. (غیاث) (آنندراج). ساغری و کیمخت که از پوست استر و اسب و غیره سازند. (فرهنگ ضیاء). ساغری که از پوست کفل گورخر و اسب و استر و خر و الاغ سازند و از آن کفش و جز آن دوزند. (ناظم الاطباء). ساغری را خوانند. (جهانگیری). کفل و سرین و ران حیوانات. (غیاث) (آنندراج). کفل جانوران. (فرهنگ نظام):
زان نی تیر میزدش هرسو
کله ٔ گور و چسته ٔ آهو.
امیرخسرو (از جهانگیری).
|| چیز خوردنی. رجوع به چسته خوار و چشته شود.

چسته. [چ ُ ت َ / ت ِ] (اِ) شیردان گوسفند و بز و امثال آنرا گویند. (برهان). شیردان بز و گوسفند و غیره باشد. (جهانگیری). شیردان گوسپندان و غیره، و آن معده ٔ اولین است از هر دو معده ٔ حیوانات سبزه خوار. (آنندراج). شیردان گوسپند و بز و جز آن (ناظم الاطباء). شیردان گوسفند. (فرهنگ نظام).

فرهنگ عمید

نغمه، آهنگ، آواز،
ساغری، کیمخت، پوست کفل چهارپایان، پوست اسب و الاغ که دباغت شده باشد،

شیردان گوسفند،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر