معنی چشم انداز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چشم انداز. [چ َ / چ ِ اَ] (اِمرکب) منظر و مد بصر. (ناظم الاطباء). منظره ٔ وسیع باصفا. (فرهنگ نظام). چشم افکن. منظره. دورنما. رجوع به چشم افکن شود. || نگاه. (ناظم الاطباء).
(~. اَ) (اِمر.) دورنما، منظره.
مساحتی از صحرا یا دامنۀ کوه که چشم همۀ آن را ببیند،
منظره، دورنما، چشمافکن،
منظرۀ وسیع باصفا،
دورنما
ویو
دورنما، افق، منظر، منظره، نما
دورنما، افق، منظره
منظره
منظره، دورنما
دیدگاه
افق