معنی چشم برهم زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چشم برهم زدن. [چ َ/ چ ِ ب َ هََ زَ دَ] (مص مرکب) لَمح. طَرف. (ترجمان القرآن جرجانی). کنایه از لحظه ٔ کوتاه:
نمانم که بر هم زند تیز چشم
نگویم سخن پیش او جز بخشم.
فردوسی.
|| غمزه کردن. (ناظم الاطباء).
حل جدول
کنایه از زمان کوتاه
مثل زمان کوتاه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.